خدایا ممنون!همه اش را مشتاقانه می خوانم
پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۲۷ ب.ظ
وقتی بچه تر بودم،خرابکاری ای که می کردم شب برای خدا عاجزانه نامه می نوشتم بعد معمولا آخرش اینطوری تمام می شد:
...با یک نامه جوابم را بده.
صبح با هزار ذوق از خواب بیدار می شدم به امید اینکه نامه خدا به زمین رسیده!اما بعد یک توذوقی بزرگی می خوردم!!!خبری از نامه و این چیزها نبود...
همیشه چقدر از دست خدا ناراحت می شدم!
اما حالا...
همه ی روز های من نامه های خدا است.
+ امیدوارم همه ی روزهای همه ی آدم های دنیا همینطوری باشد :)
- ۹۲/۱۰/۲۶